درد دل یه مربی ندا خلیلیان

Iمن یه مربی اوتیسم هستم
خیلی خوشحالم که خدا من انتخاب کرده و این استعداد به من داده تا بتوانم به بی ریاترین و مهربان ترین آفریده هاش خدمت کنم من یه شاگرد پسر ۶ساله دارم کلاس ها و مربی های زیادی داشته خوشحالم یکسالی که من باهاش کار می کنم شناخت و گفتارش خیلی خیلی پیشرفت کرده اوایل که براش می رفتم نمی تونست به سوالاتم جواب بده گفتارش محدود بود اما الان کلی باهم بازی می کنیم حرف می زنیم و کلاس شادی داریم من از شادی خوشحالی مادرها موقع پیشرفت بچه هاشون کلی انرژی می گیرم وقتی اون کلاس تمام می شه یه مادر راضی و شاد از پیشرفت بچه اش هست مطمئن می شم اون روز رسالت الهی ام درست انجام دادم برنامه بعدی ام برای این پسر این هست به یاری خدا کلیشه را از او بگیرم و عادات مناسب اجتماعی بهش آموزش بدم